دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش

ساخت وبلاگ
نظر به پاره ای از اتفاقات و نتایج حاصله از ازدواج نامیمون من و مادر وانیا بزودی در یک نامه همه ناگفته های مطابق با مستندات واقعی را بیان میکنم تا آخرین هدیه من به وانیا باشد . از همین تاریخ تمام احساسات پاک و پدرانه خود را نسبت به وانیا که اکنون که هجدهمین بهار خود را تجربه میکند - بطور کامل متوقف کرده و تمام 180 نامه و پیام قبلی در این وبلاگ را حذف کرده و قضاوت را به وجدانهای بیدار واگذار میکنم . پس منتظر نامه یاد شده و اطلاع از واقعیات سانسور شده در ذهن وانیا باشید . البته اگر وانیا از این موارد اطلاع داشته و باز برای بیش از یک دهه با من هیچ گونه تماسی نگرفته پس دیگری لایق حتی نام من هم نیست چه برسد به حتی هر چیز دیگری . این را پدری میگوید که برای حدود سیزده سال هر گونه لمس و دیدن و بزرگ شدن و مدرسه رفتن و بیماری و مشکلات و تنهایی و حمایت هایی که بعنوان پدر باید برای او میداشت و خلاصه هر وظیفه پدرانه ای را از او به عمد دزدیدند و تا توانستند ذهن یک کودک پنج ساله معصوم را با هجومی از دروغهای زایده توهمات ساختگی پر کردند تا برای خودشان و وانیا باور شود که همه آنچه بطور حسابشده و یکطرفه از طرف خانواده و نزدیکان مادری اش شنیده واقعی هستند و اجازه اثبات من بعنوان پدر را به هیچ عنوان ندادند تا که فقط دروغهای خود را ثابت کنند و شاید کمی از عذاب وجدانشان بکاهند. اشکال ندارد . من در این نامه حرفهای گفته نشده را خواهم زد و نتیجه گیری با وجدانهای بیدار . پس تا آن زمان ........ + نوشته شده در 31 Mar 2024 ساعت توسط فرشید راد  |  دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 11:49

دختر عزیزم وانیا متاسفم که اگه تلفن بزنی صداتو نمیشناسم اگه در خیابان ببینمت چهره ات را نمیشناسم و اگه اتفاقی برات بیوفته نمیتونم کمکت بکنم چرا که خودت یا مادرت و یا دیگری در طی این سالها همه راههای ا دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:29

اگر میخواهی شخصیت واقعی مادرت و اطرافیانت را بشناسی
به حرفهایی که دیگران درباره اونا می زنند توجه نکن
ببین که اونا درباره دیگران چطور صحبت و فکر می کند
کسی که شیر حلال خورده و آدم درستی باشه 
پشت سر کسی بد نمیگه و بد فکر نمیکنه 
موضوعات مرتبط: برای دخترم
برچسب‌ها: وانیا رادپور دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 33 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

دخترم وانیای عزیز

اگر به جاى محبتی که به کسی کردی از او بی‌مهری دیدی
مأیوس نشو
چون برگشت آن محبت را
از شخص دیگری
در زمان دیگری
در رابطه با موضوع دیگری
خواهی گرفت
شک نکن
تو فقط خوب باش و خوب بمان
این کاریه که پدرت همیشه کرده و میکنه 
حتی در برابر مهری که به تو داشتم 
و تو هرگز ندونستی 
مه تنها کسی که واقعا تو را دوست داشت 
من بودم ، یعنی پدرت ...

دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 32 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

یکی باید چشم های آدم را دوست داشته باشد،و یکی باید صدای آدم را دوست داشته باشد،و یکی دست هایش را،و یکی لبخندهایش را،و یکی باید آن طرز قدم برداشتنِ آدم را،و یکی باید آن طرز سر خم کردنش را،...یکی باید آن طرز کوله پشتی بر کتف انداختن آدم را دوست داشته باشد،و یکی عطرش را،...یکی باید آن طرز سلام کردن آدم را،و یکی باید آغوش آدم راو یکی باید آن بوسه های بی هوا را،و یکی باید چشم های آدم را،نه؛چشم ها را که گفته بودم،یکی باید نگاه های آدم را دوست داشته باشد!...و همه ی اینها باید یک نفر باشند.فقط یک نفر!!موضوعات مرتبط: برای دخترمبرچسب‌ها: وانیا رادپور دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 36 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

دخترم . به تو که الان تازه 12 ساله شدی یاد داده اند که هر وقت بنوعی با من یا عزیزانم در ارتباط قرار میگیری به همه بگویی پدرت تو را ترک کرده و پدری نمیکند این دروغی است که به تو یاد داده اند . به تو نگفته اند که وقتی هفت سالت بود مادرم با هزار خواهش از مدیر مدرسه میخواست تا هدیه هایی که برای تو تهیه کردمآنهم به این دلیل که مادرت تو را از ما پنهان کرده بود این هدایا را به تو میرساندند و بعد هم که تهدید شدند که حق ندارند برای دیدن تو به مدرسه بیایندتو نمیتونی بفهمی که مادرت بخاطر اینکه من تو رو نبینم با هزار کلک و دروغ تورو فرستاد پیش مادرش و خودش تا مدتها تنها در این شهر زندگی میکرد تا به منافع دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 32 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

بزرگی را گفتند
تو برای تربیت فرزندانت
چه می کنی؟
گفت هیچ کار .
گفتند: مگر می شود ؟
پس چرافرزندان
تو چنین خوبند؟
گفت; من در تربیت خود
کوشیدم تا الگوی
خوبی برای آنان باشم.
موضوعات مرتبط: برای دخترم
برچسب‌ها: وانیا رادپور دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 34 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

دختر عزیزم . وانیا جون فرا رسیدن سالروز تولدت مبارک .متاسفم که این چندمین ساله که مادرت نمیذاره من و تو با هم تولدهامونو جشن بگیریم .برات سالهای سال خوشی و سلامتی و عشق آرزو میکنم .جات همیشه پیش من خالیه و همیشه دوستت دارم .امیدوارم کیک 120 سالگیتو با همون آرزوهای قشنگی که داری فوت کنی .هرچند که تو داری جوان و من دارم پیر میشم و دوست ندارم جلو دوستات سرافکنده باشی و بگی این مرد پیر شده بابای منه ولی دلم به یاد تو دختر نازنیم همیشه جوونه .واقعاً دوستت دارم و مثل همیشه بهترین ها رو برات آرزو دارم .تولدت مبارک دختر مهربون و دوست داشتنی من موضوعات مرتبط: برای دخترمبرچسب‌ها: وانیا رادپور دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : تولدت,مبارک, نویسنده : farshidradpouro بازدید : 37 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

یمانند همیشه سپاسگزار ایزد یکتا هستم که همیشه در بدترین شرایطی که دشمنانم برای جلوگیری از خوبی هایم بوجود آوردند ، تمام قد از من حمایت کرد و مرا تنها به حال خودم وا نگذاشت . قدیمی ها چه زیبا گفتند که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد . در این مدت که ایران بودم بخاطر همه ناملایماتی که حقم نبود فکر و ذهن خود را با تحصیل سپری کردم و افتخار میکنم که توانستم با فراق خاطر آنرا ادامه دهم و امروز از تجربیات و دستاورد آن به خود ببالم . خوشحالم که دوستانی دارم که جملگی هرگز مرا از نظر روحی و جسمی تنها نگذاشتند . حتی زمانی که در بستر بیماری برای 4 ماه متوالی امکان هیچ حرکت و تحرکی نداشتم . امیدوارم بتونم قدر دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 35 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02

ومن در خویش، جوری هستم که حتی نمی توانم برایت زندگی ایی آرزو کنم که بی خزان و بی زمستان باشد. نمی توانم بگویم سالی پر از فقط شادی و موفقیت داشته باشی. نمی شود، بگویم برایت سالی پر از ثروت و سلامت می خواهم! من و تو می دانیم که زندگی بسیار زیبا، اما دشوار و شکننده است! می دانیم قرار است همانطور که گاهی موفق می شویم، جاهایی هم موفق نشویم، یا دست کم رسیدن به برخی خواسته ها و آرزوهای مان را مدتی به تعویق بیندازیم. یاد گرفته ایم که بیماری هر از چند گاهی در ما، یا یکی از عزیزان و دوستان مان، میهمان می شود تا درسهای سخت انسان بودن را مرور کنیم.  می دانیم که گاه با داشتن مال و گاه به نداشتنش، گرفتار می دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک پدر محروم از دیدار دخترش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshidradpouro بازدید : 34 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:02